تحقیقات انجامشده در دو حوزه انتقال سیاست و انتشار سیاست، بسته به تنوعی که در محیطهای سیاستگذاری وجود دارد، از تمایزهایی بهره میبرند که ممکن است محقق این حوزهها را گیج کند. یکی از مقالات کلاسیک این حوزه با نام «انتشار سیاست و انتقال سیاست» توسط دیوید مارش و جی سی شارمن نوشته شده است. باید دانست که ارتباط بین این دو حوزه، ارتباطی دیالکتیکال است. مارش و شارمن در این مقاله چهار مکانیسم اصلی انتشار و انتقال سیاست را شناسایی کردهاند: یادگیری، رقابت، اجبار و تقلید.
یادگیری: در بخش اعظم ادبیات انتقال سیاست، یادگیری مستلزم تصمیم «عقلانی» دولتها برای تقلید از نهادها و عملکردهای خارجی است تا جایی که این اقدامات نتایج سیاستی کارآمدتر و مؤثرتری نسبت به جایگزینها ایجاد میکند. یادگیری میتواند منجر به انتقال کامل یا بخشی سیاست شود و ممکن است بر مبنایی کاملاً دوطرفه یا از طریق حل مشکلات فراملی در شبکههای سیاست بین المللی یا جوامع معرفتی صورت گیرد. البته، فرض عقلانیت را میتوان با بهکارگیری مفهومی از عقلانیت محدود آسان کرد که ممکن است منجر به الگوهای انتشار متمایز از یادگیری کاملاً عقلانی شود.
رقابت: ایده «مسابقه به سمت پایین» پای ثابت بسیاری از ادبیات در مورد جهانیشدن و انتشار سیاستهاست که توسط رقابت بینالمللی هدایت میشود. به موجب آن، استانداردهای زیستمحیطی، مالی یا کارگری بر اساس یک پایه مشترک پایین همگرایی میکنند. اهمیت و تحرک فزاینده سرمایه توضیح میدهد که چرا کشورهای بیشتر و بیشتری سیاستهای سرمایهدوستانه مشابهی را اتخاذ میکنند؛ از جمله خصوصیسازی، مقرراتزدایی، بودجه متعادل، تورم پایین و حقوق مالکیت قوی. در این دیدگاه، تفاوتهای بین دولتها از بین میرود، زیرا سرمایههای بیپایان به سمت کشورهایی که بیشترین بازده را ارائه میدهند و از محیطهای کمتر مساعد دور میشوند، جریان مییابد. در این شرایط، پیشنهاد میشود که دولتها باید با همگام شدن با سیاستهای اقتصادی داخلی رقبا، اطمینان حاصل کنند که صادرات آنها در بازار جهانی رقابتی باقی میماند.
اجبار: اکثر محققان مشتاقند تا ظرفیتی را برای اشکال مختلف اجبار به عنوان توضیحی از تشابهات فزاینده میان نهادها و سیاستهای کشورهای مختلف در نظر بگیرند. چنین اجباری ممکن است از سوی دولتهای قدرتمند یا سازمانهای بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی از طریق شرایط مرتبط با وامدهی آنها باشد. با این حال، در عمل، تعداد بسیار کمی از مطالعات، اجبار را به عنوان یک مکانیسم پیشرو میدانند. اگرچه این ممکن است ناشی از یک سوگیری مشخص در انتخاب مورد مطالعاتی باشد. اجبار به احتمال زیاد در توضیح انتشار و انتقال در جهان در حال توسعه مهم است، اما اکثریت زیادی از کارهای تجربی در این زمینه، کشورهای خارج از OECD را نادیده میگیرند.
تقلید: تقلید، که با عنوان اجتماعیشدن نیز شناخته میشود، فرآیند کپیبرداری از مدل های خارجی را برحسب عوامل نمادین یا هنجاری، به جای نگرانی فنی یا عقلانی با کارایی عملکردی، توضیح میدهد. دولتها شیوهها و اشکال نهادی رهبران اجتماعی را اتخاذ میکنند (اعم از دولتهایی که پیشرفتهتر تلقی میشوند یا مدلهایی که توسط سازمانهای بینالمللی ارائه شدهاند) و در نتیجه توسط دیگران و خودشان بهعنوان افراد پیشرفته، مترقی و از نظر اخلاقی قابل ستایش تلقی میشوند. برای جامعه شناسانی که این مفهوم را معرفی کردند، تقلید توسط نیروهای ساختاری عمیق و درهمتنیده مدرنیزاسیون و عقلانیسازی هدایت میشود.
متن کامل مقاله «انتشار سیاست و انتقال سیاست» را میتوانید به پیوست این پست دریافت کنید.