مهناز استیری: در سالهای اخیر، تمایل به در کنار هم قرار دادن اقتصاد و سیاست به منظور درک خطمشی افزایش یافته است. این تجدد اقتصاد سیاسی پرسشها و مدلهای جدیدی را ایجاد کرده است. در حال حاضر، بینشهای نظریه بازی، نظریه قرارداد و نظریه طراحی مکانیزم به درک ما از حوزه سیاسی نفوذ نموده است. به تازگی ادبیات به تئوری توجهی بیشتر از تجربه دارد. این مقاله پیشرفتی که در اقتصاد سیاسی تجربی با استفاده از تنوع قوانین نهادی در سراسر ایالات متحد اتفاق افتاده است را مورد توجه قرار میدهد.
ماهیت ادبیات در مثال زیر نشان داده شده است. تعدادی از ایالتها اخیراً قوانینی را تصویب کردهاند که ثبتنام رأیدهندگان را به ثبت خودرو گره زده است و قوانین "motor-vote" نامیده میشود. هدف ترویج رأیگیری است، به ویژه در میان گروههای محروم که نرخ مشارکت پایینی دارند. در اینجا میتوانیم سه سؤال را مطرح کنیم.
ü اول، آیا تصویب چنین قوانینی منجر به مشارکت بیشتر میشود؟
ü دوم، آیا این تغییر در مشارکت (اگر وجود دارد) باعث تغییر ترکیب قانونگذاران، به عنوان مثال، افزایش تعداد نمایندگان دموکراتها، میشود؟
ü سوم، آیا افزایش تعداد دموکراتها (در صورتی که وجود داشته باشد) تأثیری در نتایج سیاستها دارد؟
در اصل، این سؤالات را میتوان با استفاده از دادههای موجود تجربی پاسخ داد و ما در مورد پاسخهای بحث کنیم. با فکر کردن از طریق این زنجیرههای تأثیر (همانطور که در دادهها آمده است)، به تفکر در مورد زمینههای نظری مناسب که در آن به درک فرایند سیاست میرسد، نیز کمک شایانی خواهد شد.
به منظور مطالعه کامل مقاله، فایل پیوست را دانلود نمایید.