04/29 1401

روایت‌گویی به جای سیاستگذاری مبتنی بر شواهد

علم مدرن در حال حاضر در بحرانی قرار دارد که فرصت را برای بازنگری در مفهوم سیاستگذاری مبتنی بر شواهد فراهم کرده است. سیاستگذاری مبتنی بر شواهد در شکل کنونی خود مستلزم اشکالی از کمّی‌ سازی، اغلب به شکل تحلیل ریسک یا تحلیل هزینه فایده، با هدف بهینه‌ سازی مجموعه ‌ای از گزینه‌ های سیاستی خاص پیش روی تصمیم‌ گیران است. چارچوب‌ های جایگزین فهم چیستی مشکل، هنگام استفاده از سیاستگذاری مبتنی بر شواهد به نوعی «دانش ناخوشایند» تبدیل می‌ شوند که عملاً از گفتمان سیاستگذاری حذف می‌ شوند. سیاستگذاری مبتنی بر شواهد ممکن است منجر به ساده‌ سازی چشمگیر ادراکات موجود، نسخه‌‌های سیاستی ناقص و نادیده گرفتن سایر دیدگاه ‌های مربوط به جهان از ذینفعان شود. این گونه استفاده از روش علمی در نهایت باعث ایجاد، به جای حل، مناقشات می‌‌شود و اعتماد نهادی بازیگران درگیر را از بین می‌‌برد.
آندرا سالتلی و ماریو جیامپیترو در مقاله خود تحت‌عنوان «مشکل سیاستگذاری مبتنی بر شواهد چیست و چگونه می‌تواند حل شود؟» از رویکرد جایگزینی تحت‌عنوان روایت‌گویی یاد کرده‌اند. این چارچوب بر ترسیم نقشه بزرگی از جهان اجتماعی تاکید می‌کند که انواع صورت‌بندی‌ها از مسئله را به رسمیت می‌شناسد. در واقع این چارچوب خود را در مرحله پیشاتحلیل تعریف می‌کند و در آن تأکید بر بهینه‌سازی سیستم نیست، بلکه – برعکس – بر تلاش برای رد چارچوب‌ها در صورتی که محدودیت‌های امکان‌سنجی (سازگاری با فرآیندهای خارج از کنترل انسان)، دوام (سازگاری با فرآیندهای تحت کنترل انسان) و مطلوبیت (سازگاری با بسیاری از ملاحظات هنجاری مرتبط با بازیگران سیستم) را نقض می‌کنند، انجام می‌شود. نویسندگان نام رویکرد خود را روایت‌گویی کمّی برای حکمرانی نامیده‌اند و به مثال‌هایی اشاره می‌کنند که چگونه می‌توان از محدودیت‌های سیاستگذاری مبتنی بر شواهد فراتر رفت.
مثلاً هنگام بررسی امکان‌سنجی امنیت غذایی در برابر محدودیت‌های خارجی (کشاورزی) باید نیازها و عرضه را بر حسب کیلوگرم سیب‌زمینی، سبزیجات و محصولات حیوانی اندازه‌گیری کنیم. با این حال، اگر بخواهیم دوام امنیت غذایی را در رابطه با محدودیت‌های داخلی (رژیم غذایی انسان) بررسی کنیم، باید نیازها و عرضه را از نظر کیلوکالری کربوهیدرات، پروتئین و چربی اندازه‌گیری کنیم. یا هنگام بررسی امکان‌سنجی امنیت انرژی در برابر محدودیت‌های خارجی (منابع انرژی اولیه)، باید مقادیر فیزیکی مربوطه را بر حسب تن زغال‌سنگ و متر مکعب گاز طبیعی اندازه‌گیری کنیم و اگر بخواهیم دوام را در رابطه با محدودیت‌های داخلی بررسی کنیم (حامل انرژی)، باید مقادیر مربوطه را بر حسب کیلووات ساعت برق یا دیگر شاخص‌ها بررسی کنیم. در این شیوه تحلیل، ابزارهای موردنیاز به طور مداوم با کار تطبیق پیدا می‌کنند، زیرا استراتژی کمّی که برای مطالعه امکان‌سنجی مفید است، با استراتژی آزمایش دوام یکسان نیست. مطلوبیت هم به نوبه خود، مستلزم تعامل مستقیم با کنشگران اجتماعی حامل ارزش‌های هنجاری مشروع اما متضاد است. یکی از ویژگی‌های مطلوب چارچوب روایت‌گویی کمّی در واقع این است که به جای جست‌و‌جوی راه‌حل بهینه در یک فضای مشکل معین (آنچه علم اقتصاد ارائه می‌کند)، تلاش می‌کند تا خود فضای مشکل را بزرگ‌تر کند و سپس ویژگی‌های آن را از نظر امکان‌سنجی، دوام و مطلوبیت ترسیم کند. این بدان معناست که زمان بیشتری برای تعریف مشکل و نسبتاً کمتر برای پر کردن آن با داده‌ها، شاخص‌ها و مدل‌ها صرف می‌شود.
متن کامل مقاله «مشکل سیاستگذاری مبتنی بر شواهد چیست و چگونه می‌تواند حل شود؟» را می‌توانید به پیوست این پست دریافت کنید.

Attachments:
Download this file (1-s2.0-S0016328717300472-main.pdf)1-s2.0-S0016328717300472-main.pdf[ ]425 kB