04/24 1401

افسانه سیاستگذاری مبتنی بر شواهد در دولت غیرمتمرکز

ایده دولت مرکزی قدرتمندی که در آن سیاستگذاران تنها از اطلاعات و شواهد متفن برای سیاستگذاری استفاده می‌کنند تا در نهایت نوعی مدل سیاستگذاری عقلانی را عرضه کنند، بیشتر شبیه به یک افسانه به نظر می‌رسد. پل کرنی، استاد دانشگاه استرلینگ بریتانیا، در مقاله خود در ویژه‌نامه دولت غیرمتمرکز ژورنال سیاستگذاری عمومی و اداره، با عنوان «افسانه سیاستگذاری مبتنی بر شواهد در دولت غیرمتمرکز» این ایده را نقد کرده است. او بر پایه دو پیش‌فرض 1. همه سیاست‌گذاران با «عقلانیت محدود» روبرو هستند و 2. در یک محیط سیاست‌گذاری شرکت می‌کنند که دانش محدود و کنترل حداقلی بر آن دارند استوار می‌کند. اولی نشان می‌دهد که سیاستگذارها باید بیشتر اطلاعات را نادیده بگیرند، زیرا آن‌ها فقط می‌توانند در هر زمان به بخش کوچکی از مسئولیت‌های خود توجه کنند.. دومی نشان می‌دهد که سیاست‌گذاران و تأثیرگذاران زیادی وجود دارند که در انواع مختلفی از دولت‌ها پراکنده شده‌اند، که قوانین، شبکه‌ها، باورهای غالب محلی و راه‌هایی برای پاسخگویی به شرایط و رویدادهای اجتماعی-اقتصادی خارج از کنترل هر «مرکزی» تولید می‌کنند. برخی از سیاستگذاران نسبت به سایر بازیگران قدرتمندتر هستند، اما نه در حدی که به این نتیجه برسیم که کنترل مرکزی واحدی وجود دارد. در عوض، سیاستگذاری چندمحوری است. کرنی با بررسی دو کیس انگلیس و اسکاتلند به این نتیجه می‌رسد که اگرچه دولت های انگلیس و اسکاتلند به رویکردهای کم و بیش تمرکزگرایانه شهرت دارند، اما هر دو با معضلات مشابهی روبرو هستند و به روش‌های مشابه به آن‌ها رسیدگی می‌کنند. انتخاب‌های آن‌ها نشان‌دهنده نیاز سیاستگذارها به این است که به نظر می‌رسند در کنترل هستند در حالی که با این واقعیت برخورد می‌کنند که نیستند. دولت انگلیس اغلب رویکرد بالا به پایین خود را تأکید می‌کند و در واقع طیفی از شیوه‌های حکمرانی را تشویق می‌کند. تجربه دولت اسکاتلند نشان می‌دهد که وزرا با همان نیاز به نگه‌داشتن و رها کردن مواجه هستند، حتی اگر از سبک حکومت‌داری از پایین به بالا حمایت کنند که با سبک دولت از بالا به پایین انگلیس در تضاد است.

در مورد کیس انگلیس، کرنی معتقد است که سیاستگذاری شواهدمحور را باید در این زمینه درک کرد: سیاستگذاران قادر به احتکار قدرت در مرکز نیستند، اما برای یافتن راهی قابل‌دفاع برای رهاسازی تلاش می‌کنند. آن‌ها تلاش‌های باورنکردنی را انجام داده‌اند تا نیازشان به کنترل ظاهری و دفاع از سابقه‌شان در انتخابات و پارلمان با نیازشان به عمل‌گرایی و سهیم شدن مسئولیت‌های سیاست‌گذاری برای انجام کارها (یا واگذاری مسئولیت نتایج به دیگران) همراه باشد. این عمل شعبده‌بازی منعکس‌کننده مشکل تطبیق اشکال پاسخگویی مبتنی بر تمرکز در مقابل انتشار قدرت است. دولت‌ها برای موفقیت در ارائه سیاست‌ها به نهادهای غیردولتی، خصوصی و بخش سوم متکی هستند و به‌طور دوره‌ای به دنبال اصلاح بخش عمومی برای تزریق مجدد شفافیت مسئولیت هستند. وزرا تصمیمات خود را به نهادهای عمومی واگذار می‌کنند، اما در عین حال برای مقابله با بحران‌های سازمانی به صورت موقت مداخله می‌کنند. بنابراین، زمانی که دولت‌ها از عبارت سیاستگذاری مبتنی بر شواهد استفاده می‌کنند تا پیشنهاد کنند که می‌توانند استفاده از شواهد مرکز را به شیوه‌ای مستقیم و قابل پیش‌بینی هماهنگ کنند، باید مراقب بود. رویکرد مشارکت‌محور اسکاتلند نیز علیرغم ماهیت غیرخطی سیاستگذاری و محدودیت‌های کنترل دولت مرکزی، در عمل در دام بازی مسئولیت‌پذیری دموکراتیک می‌افتد و ناگزیر است که تصویری از صلاحیت دولت مرکزی ارائه دهد. بازیگران کلیدی دولت محلی هم رابطه مرکزی-محلی را تمرکزگرا توصیف می‌کنند.

هر دو دولت با استفاده از سه مدل، تنش بین تمرکزگرایی و تمرکززدایی را با سیاستگذاری مبتنی بر شواهد مدیریت می‌کنند:

  1. علم اجرا: مداخلات زمانی که توسط داده‌های تجربی از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی‌شده بین‌المللی پشتیبانی می‌شوند، بسیار مورد توجه قرار می‌گیرند.
  2. مدل روایت‌گویی: صاحبان تجربه سیاستی، روایت‌هایی از تجربیات سیاستگذاری می‌گویند و از افراد دیگر دعوت می‌کنند تا از آن‌ها بیاموزند.
  3. روش بهبود: دولت‌های مرکزی شواهد امیدوارکننده‌ای را شناسایی می‌کنند، مجریانی را آموزش می‌دهند که از روش‌های بهبود استفاده و با مداخلات محلی، اثربخشی آن‌ها را آزمایش کنند.
Attachments:
Download this file (10.1177@0952076720905016.pdf)10.1177@0952076720905016.pdf[ ]263 kB