01/23 1401
-
دسته: سیاست گذاری
-
بازدید: 518
سیاستگذاری دارای پنج عنصر است که بهویژه برای مطالعه «علمی»، به معنای محدودی که آن کلمه عموماً در آن به کار میرود، منفور است. در نتیجه این عناصر معمولاً نادیده گرفته میشوند. سر جفری ویکرز، دانشمند انگلیسی سیستمها، در مقالهی کوتاهی که برای نشریه علوم سیاستگذاری نوشت به این 5 عنصر اشاره کرد:
- استقامت در طول زمان: همه سیاستهای اصلی به جای دستیابی به اهدافی که یک بار برای همیشه قابلدستیابی هستند، به حفظ روابط در طول زمان مربوط میشوند. چنین "اهدافی" تنها ابزاری برای فرصتهای جدید برای ادامه روابط هستند، چه در مناصب شخصی و چه در مناصب دولتی.
- .مدیریت تعارض: همه هنجارها از این جهت با هم تضاد دارند که برای منابع محدود نیروی انسانی، پول، سرمایه فیزیکی، زمان و توجه رقابت میکنند. برخی نیز ذاتاً در تعارض هستند، در حالی که برخی دیگر مکمل یکدیگر هستند. هیچ سیاستی نمی تواند چنین درگیری ها را به طور کامل آشتی دهد. آنها شاهد فقری نیستند که ثروت بتواند آن را کاهش دهد. برعکس، بار انتخاب با رشد امکانات بالا میرود. اگرچه نبوغ میتواند راههای بیشماری را برای تامین آمیزههای مختلف رضایتهای متفاوت پیشنهاد کند، اما هیچیک نمیتواند رضایت کامل همه را ارائه دهد. بنابراین، مشکلات سیاستی در ماهیت خود بر خلاف مسائل علمی یا فناوری هستند، زیرا آنها هیچ راه حلی را نمیپذیرند که درست یا حتی بهترین راهحل باشد. سیاستگذاری انتخاب بین مجموعهای از راهحلهای جزئی جایگزین است. ماهیت آن، مدیریت تعارض بین اینهاست.
- تعدیل هنجار: نتیجه این است که مشکلات سیاستی با تنظیم آستانههایی که برای هر هنجار باید قابلقبول تلقی شود حل میشود. بنابراین تمرینی در تعدیل هنجار است و نقش مهمی در ارزشآفرینی ایفا میکند، همانطور که از مطالعه تاریخی هر حوزه سیاست عمومی مشهود است. سیاستگذاری در واقع تطبیق نظام ارزشی با نظام واقعیت در طول زمان و همچنین تعدیل طراحیشده نظام واقعیت با نظام ارزشی است.
- مدلسازی فرآیند تاریخی: فرآیند زمانی که سیاستگذاری به دنبال تنظیم آن است، برگشتناپذیر و غیر تکراری است. سیاستگذار این فرآیند را با نوعی مدل برای خود بازنمایی میکند که از آن نتایج آزمایشی هم در مورد علل روند فعلی و هم در مورد سیر احتمالی و احتمالی آینده آن و تأثیر احتمالی مداخلات احتمالی خود میگیرد. اما چنین مدلی را نمیتوان نه برای پیشبینی استفاده کرد و نه میتوان با پیشبینی تا حدی یا حتی به روشی که با مدلهایی از فرآیندهایی که میتوانند غیرتاریخی تلقی میشوند امکانپذیر باشد، اعتبارسنجی کرد.
- مدلسازی مصنوعی: دشواریهای پیشبینی یا درک فرآیندهای تاریخی زمانی چندبرابر میشوند که حاوی عنصر مهمی از آنچه هربرت سایمون آن را «مصنوعی» مینامد باشد. فرآیندی که سیاستگذاران به دنبال تنظیم آن هستند، به دلیل مداخله انسانی است، به ویژه زمانی که نتیجه آن مداخله از آنچه در نظر گرفته شده دور باشد. آینده انسان تا حدی قابل پیشبینی، تا حدی قابلکنترل و تا حدودی نه قابل پیشبینی و نه قابلکنترل توسط افرادی است که در این فرآیند هستند. و تا آنجا که قابل پیشبینی است، تا حد زیادی به این دلیل است که اجرای موفقیتآمیز سیاست آن را به این امر تبدیل کرده است. آنچه سایمون آن را "علوم امر مصنوعی" مینامد با دانش ما از طبیعت متفاوت است.
به نظر ویکرز این حقایق آشنا چالشی هستند، هم نظری و هم عملی، برای کسانی که درگیر مطالعه علمی و عمل سیاستگذاری هستند. چالش نظری درک ماهیت فرآیندهای ذهنی درگیر است، چالشی که به نظر ویکرز باید معرفتشناسی مفیدتری نسبت به آنچه اکنون داریم ایجاد کند. چالش عملی، بهبود کارکرد فرآیند بدون تحریف یا سادهسازی بیش از حد آن است.