03/27 1393
-
دسته: مقالات
-
بازدید: 2630
گرچه از ابتدای پیدایش انسان بر روی کره خاکی، تهیه و مصرف انرژی دغدغه همیشگی او بوده است، اما در سالهای اخیر موضوع انرژی اهمیت قابل توجهی یافته است.
مقدمه
زمانی انسان انفرادا در تلاش برای جمع آوری چوب برای گرم کردن خود بوده و زمانی شهرهایی را برای کاوش در عمق معادن برای یافتن ذغال سنگ بنا نموده است. اکنون کشورهایی بر اساس تولید و صدور نفت و گاز تاسیس شده اند. برخی از بنگاه های فعال در زمینه های انرژی های تجدیدپذیر همچون خورشید، باد، امواج و بیولوژیک از گردش مالی فوق العاده ای برخوردارند. اما همچنان 63 درصد از کل انرژی مصرفی بشری در حال حاضر از نفت و گاز طبیعی شامل شده است.
مسائل مربوط به انرژی را می توان به چند دسته تقسیم نمود:
- فنآوری های انرژی: انرژی همواره در طبیعت وجود داشته است، اما بشر از زمانی که دانش چگونگی استفاده از آن را آموخت، در حقیقت توانایی کشف و استفاده از انرژی ها را بدست آورد. تکنولوژی های متعدد هم اکنون در زمینه انرژی های تجدید پذیر و پایان پذیر وجود دارد. هر روزه مرزهای دانش برای استفاده از انرژی های نو و بهینه استفاده نمودن از انرژی های مختلف گسترش می یابد.
- اقتصاد انرژی: تا قرن نوزدهم آنچه که بیشتر در اقتصاد مورد بحث قرار میگرفت، زمین و مستغلات بود. اما به تدریج و پس از انقلاب صنعتی در اروپا، منابع طبیعی و بخصوص انرژی نیز مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت. در قرن بیستم و بخصوص پس از جنگ جهانی دوم برنامه ریزان متوجه شدند که هرگونه رشد اقتصادی لاجرم با دسترس بودن منابع طبیعی ملازمه دارد. در اکثر سالهای قرن بیستم کسی به فکر آنکه این منابع محدود و پایان پذیر است نبود. اما اکنون بدون آنکه به عامل کاهش و پایان پذیری منابع طبیعی فکر کنیم، نمیتوانیم تجزیه و تحلیل صحیح از اقتصاد کلان انرژی داشته باشیم.
- مدیریت انرژی: گرچه در دو قرن اخیر راههایی برای استفاده بهتر و پیدانمودن منابع جدید انرژی با استعانت از فناوری پیشرفته پیدا شده است، اما همیشه پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به ذخائری که تاکنون کشف نشده است، از لحاظ زمانی پس از دورههایی بوده است که نگرانی در مورد کمبود انرژی وجود داشته است. یعنی نااطمینانی از متغیرهای اصلی بازار انرژیهای پایان پذیر است. بهرهوری یکی از محرکهای اصلی برای توسعه تکنولوژیهای مربوط به انرژیهای جایگزین کمیابی منابع پایان پذیر است که این خود باعث افزایش قیمتهای برخی از منابع اصلی انرژی همچون نفت و گاز میشود.
- سیاستگذاری انرژی: سیاستگذاری انرژی در سالهای اخیر بلحاظ افزایش یافتن نقش انرژی و محیط زیست در فعالیت های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جوامع مختلف از اهمیت ویژه ای برخوردار گشته است. گرچه در گذشته نیز پس از شوک نفتی 1973 که در آن کشورهای عرب تولید کننده نفت خام، شیرهای نفت را برر وی جهان غرب بستند، همواره نگرانی از تکرار چنان وضعیتی در کشورهای توسعه یافته و در سالهای اخیر در کشورهای در حال توسعه مانند چین و هند وجود داشته است. اطمینان یافتن از برخورداری از عرضه مطمئن و پایدار انرژی و همچنین بازار تقاضای همراه با کشش و رشد مناسب از دغدغه های اصلی هر کشور برای توسعه همه جانبه خود است. این امر بدون سیاستگذاری انرژی در سطح بنگاه های صنعتی، شوراها و شهرداری های محلی، دولت های ملی و سطح بین المللی امکان پذیر نیست.
- حقوق انرژی: ارتباط مابین دارنده ذخائر انرژی بخصوص نفت، گاز طبیعی و ذغال سنگ با بنگاه های توسعه گر و مصرف کنندگان در چارچوب حقوق انرژی تعریف می شود. اکثر تولید کنندگان عمده انرژی همچنان دولت ها وشرکت های ملی نفت و گاز کشورهای عرضه کننده هستند. اکثر مصرف کنندگان و یا توزیع کنندگان بنگاه های چند ملیتی خصوصی می باشند. بنابراین ارتباط مابین این دو دسته از بنگاه ها و شرکت ها از موضوعات بسیار مهم و ظریف می باشد. بعنوان مثال اگر تولید کننده نفت خام کشوری اسلامی باشد و شرکت مسئول توسعه، اکتشاف و استخراج یک شرکت بین المللی باشد، قرارداد مابین این دو طرف باید چنان نوشته شود که اصول حقوق بین الملل در آن لحاظ گردد تا منافع شرکت خارجی در حد معقول حفظ شود. همچنین حقوق مربوط به قانون اساسی آن کشور اسلامی باید در نظر گرفته شود تا مالکیت مخزن نفت و درآمد های ناشی از آن به دولت بازگردد. همچنین شریعت اسلامی و حدود آن مورد توجه قرار گرفته تا نظر مردم و یا نمایندگان آنها ملحوظ شود. امور حقوقی انرژی و بخصوص قراردادها کمتر مورد توجه کارشناسان و تصمیم گیران قرار می گیرد و به همین دلیل در صورت بروز اختلاف مابین دو طرف عموما طرف ایرانی دچار ضرر و زیان می گردد.
- امنیت انرژی: امنیت انرژی عموما به در دسترس بودن مقدار کافی و قابل اطمینان از عرضه انرژی برای راضی نمودن تقاضا تعریف می گردد. بصورت خلاصه می توان گفت که امنیت انرژی سه مفهوم اساسی زنجیره تحولات انرژی در جهان امروزی را در بر می گیرد: قیمت، تداوم و محیط زیست. فراز و نشیب در قیمت نفت خام باعث تغییرات شگرف در اقتصاد جهانی، بودجه هر خانواده، هزینه های هر کارخانه و بی ثباتی، آسیب پذیری و یا شکوفایی کشورهای تولیدکننده و مصرف کننده می گردد. هر متقاضی دریافت انرژی برای آنکه امکان برنامه ریزی برای آینده را داشته باشد، لاجرم به جریان مداوم و دراز مدت انرژی می پردازد و نهایتا تلاش برای یافتن روشهای با بازدهی بیشتر و مصرف کمتر، گامی در جهت حفظ محیط طبیعی و بقای بشر در آینده است.
با این همه واقعیت نشان می دهد که در شناخت و فهم دانش های مرتبط با انرژی، انسان کمتر موفق بوده است. اگر در زمینه فنآوری، پیشرفت های چشمگیر برای بشر قائل باشیم، بدون شک در بخش های مربوط به سیاست گذاری، امنیت و حقوق انرژی انسان بشدت فقیر است.
***
سياستگذاري، تاریخی به قدمت زندگي مدني آدمي دارد. اما سياستگذاري به مثابه موضوع دانش، دانش سياستگذاري عمومي و رشتههاي منشق از آن، مانند سياست علم و فناوري، سیاست انرژی، مقولات جديدي در تاريخ علم هستند كه از عمر آنها بيش از نيم قرن نميگذرد. با وجود اين، طي اين مدت دانش سياستگذاري بسط يافته، مكاتب گوناگوني در آن ظهور كرده و امروز دهها عنوان كتاب و مجله علمي در این حوزه منتشر ميشود و دانشكدههاي بسياري در اين رشته فعاليت ميكنند.
درباره خصايص اين دانش سیاستگذاری به طور كلي ميتوان گفت:
- دانش سياستگذاري دانشي ميان رشتهاي است. منظور از علوم ميان رشتهاي دانشهاي هستند كه تركيبي از معلومات رشتههاي مختلف علمي را ذيل موضوع جديدي سازماندهي ميكنند و از دانش و مهارت حاصل از آن براي حل مسائلي استفاده ميكنند كه موضوع هيچ يك از دانشهاي تشكيل دهنده آن نيست. سياستگذاري از دانش اقتصاد، مديريت، جامعهشناسي، فلسفه، ژئوپلتیک و برخي از علوم فني و مهندسي، به اقتضای موضوع، مطالبي ميگيرد و با مسألهشناسی و روششناسی خاص خود و بررسی تجربیات عملی، تحلیلها و توصیههای سیاستگذارانه ارائه میکند.
- دانش سياستگذاري دانش حل مسأله سياستگذاران است. ازاين رو، به اقتضائات محيط سياسي و اجتماعي كه سياست در آن تدبير ميشود، بستگي بسيار دارد. به عبارت ديگر، براي پاسخ به مسأله تدبير امور جامعه يا علم و فناوري و جز آن، در هر جامعهاي، به معلوماتي مناسب احوال آن جامعه محتاجيم. اين خصيصه، سياستگذاري را به تجسم فاقد صورتي مبدل ميكند كه صورت خود را از موضوع و جامعه متعلَق خود اخذ ميكند. اين سخن به معني آن نيست كه دانش سياستگذاري فاقد حداقل منطق مشترك و روشي است كه مايه شكلگيري آن شود، بلكه تأكيد بر وجه ملي، يا به تعبير رايج، جنبه بومي دانش سياستگذاري است.
از اين مقدمه ميتوان نتيجه گرفت که براي رسيدن به دانش سياستگذاري ملي یا بومی، مجموعهاي از تحقيقات و پژوهشها در اطراف موضوعات مختلف سياستگذاري در كشور بايد صورت گيرد؛ انتزاعات كلي و صورتبنديهاي تئوريكي در اين حوزه، مبتني بر پژوهش در تجارب، آورده شود كه خصوصيات كلي موضوع را مورد تحقيق قرار دهد و محيط بحث و نقد به صورتی پويا در اطراف موضوع در جامعه علمي شكل گيرد. این موضوع در ارتباط با سیاستگذاری انرژی اهمیتی دوچندان پیدا می نماید. ایران کشوریست که در منابع فسیلی نفت و گاز مجموعا دومین دارنده بزرگ ذخائر اثبات شده آن می باشد.
مفهوم توسعه پایدار امروزه گفتمان غالب در ارتباط با منابع طبیعی، انرژی، و محیط زیست است. عنصر زمان در این ارتباط آنگاه حیاتی تر می گردد که در راه حل های امروزه برای رسیدن به توسعه پایدار بر سر آینده جهان مصالحه نکنیم[7]. شاید بتوان گفت که انرژی مهم تر از آن است که تنها در دست مهندسان بوده و صرفا به ابعاد تکنولوژیک آن بپردازیم. سیاست گذاری انرژی هویت واقعی انرژی را به آن دوباره باز می گرداند.