Login Register

ورود به حساب کاربری

نام کاربری
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد حساب کاربری

Fields marked with an asterisk (*) are required.
Name
نام کاربری
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
پست الکترونیکی *
تکرار پست الکترونیکی *

طرح تحول سلامت، به مثابه ساخت اجتماعی

1vah

ولی اله وحدانی نیا: دولت ها با سیاستگذاری عمومی، نوعی ساخت اجتماعی از مردم خود می سازند(فقیر و غنی، آسیب پذیر و....). سیاست ها با تخصیص مزایا و هزینه ها، ساخت اجتماعی را شکل داده و نهادینه می سازند. به عبارتی، سیاستگذاران جامعه هدف را در قالب­های مثبت و منفی، از نظر اجتماعی، می سازند. نقد بزرگترین طرح سیاستی دولت یازدهم از این نگاه، هدف این نوشتار است.

برعکس دیدگاه تقلیل­گرای اثبات گرایانه در علم اجتماعی که همه شرایط اجتماعی و سیاسی را به تحلیل های عینی و تجربی سرراست تقلیل می دهد، دیدگاه ساخت اجتماعی استدلال می کند که هیچ گونه دیدگاه و فهم واحدی از واقعیت وجود ندارد و علم اجتماعی برای اینکه مفید و بینش بخش باشد باید نوعی علم تفسیری باشد. به قول مانهایم؛ دانش علمی در حقیقت پیامد رابطه اجتماعی بوده و باید باشد. بنابراین، دانش­پژوهان و تحلیلگران ساخت اجتماعی پذیرفته اند که مسائل اجتماعی(عمومی) پدیده هایی بی طرف یا عینی نیستند که تابع بررسی ها و راه حل های فوری باشند. تعاریفی که اغلب از مسائل ارائه می شوند تنها تفاسیری از شرایط هستند که به طور ذهنی و به عنوان امری که محل بحث است تعریف می شوند و بر همین اساس هم مستلزم برخی اقدامات اصلاحی می­گردند.

در واقع تعریف یک مسأله عمومی اساسا یک عمل سیاسی است؛ یعنی در پشت برچسب هایی که به یک پدیده زده شده و تحت عنوان یک مسأله معرفی می شود نوعی حساب و کتاب سیاسی نهفته است که تا حدود زیادی مبتنی بر منافع و ارزشهای بهتر سازماندهی شده است.

این نوع نگاه به واقعیت و سیاستگذاری کمک می کند تا شرایطی که منجر به بازتولید ارزشها یا تغییر آنها می شود را درک کرده و بهتر تبیین کنیم که چرا سیاستگذاری در حالیکه می تواند تأثیرات مثبتی بر جامعه داشته باشد اما گاهی و اغلب به نحوی سنجیده در حل مسائل عمومی و تحقق اهداف غایی که بطور رسمی اعلام می شود شکست می خورد و در عوض بی عدالتی را نهادینه کرده و نوعی نابرابری را در بین شهروندان ایجاد می کند.

ساخت های اجتماعی ویژگی ذاتی و محوری سیاستگذاری و محیط سیاسی هستند و این پیش فرض که امر سیاسی فقط شامل فشارهای قدرت و ائتلاف ها یا درمورد قواعد و بازیهای نهادی است کوته بینانه است.

سیاست ها و ساخت های اجتماعی مستتر در آنها در لبه تغییر اجتماعی و پیشرفت نهادی قرار داشته و می توانند خوشه هایی از گروه های اجتماعی خلق کنند که قبلا وجود نداشته اند.

سیاستگذاری عمومی بواسطه خصلت ساخت گرایانه قادر است تا ساخت های اجتماعی موجود را تقویت کند یا برخلاف جهت جریان غالب در جهت تغییر ساخت اجتماعی عمل کند. بنابراین می تواند با خلق یا تقویت یا تضعیف طبقه های اجتماعی و اعطای معنای اجتماعی به آنها برای تقلیل نابرابریها اجتماعی و نتایج مثبت دیگر عمل کند و برعکس.

براساس استدلال تئودور لاوی ؛ سیاستگذاری از طریق توزیع مزایا و هزینه ها، فعالیت سیاسی گروه های درگیر با اثرات سیاست را ایجاب کرده، و محیط سیاسی را شکل می دهد. بدین ترتیب، فرصت های بعدی مشارک، جهت گیریهای سیاسی، فرهنگ نهادی غالب، روابط قدرت و ساخت اجتماعی را شکل داده و گاهی هم از این الگو دور شده و تغییر را رقم می زند.

با چنین پیش زمینه ای از درک واقعیت دنیای سیاستگذاری. به نظر می رسد که در طرح تحول سلامت دولت یازدهم، موقعیت سیاسی و اجتماعی یک گروه سازمان یافته صنفی که در سلسله مراتب سیاسی و اجتماعی بطورعام و نظام سلامت بطورخاص، بیشتر حضور دارد و از سطوح بالای قدرت سیاسی برخوردار است، سبب شده تا مزایای طرح به سمت این گروه مدعی قدرتمند سوق داده شده و ساخت اجتماعی موجود بیش از پیش بازتولید و تقویت گردد.

ویژگی مهم سیاستی طرح تحول سلامت، ساخت اجتماعی بر دوگانه مستحق(سزاوار) تا نامستحق(ناسزاوار) است. سیاستمداران دولت یازدهم در پیش بینی، تأیید و تصویب سیاست های این طرح نه تنها ساخت اجتماعی مستحق- غرمستحق موجود در نظام سلامت را جاودانه ساختند بلکه با فراهم کردن فرصت کسب درآمد بالا برای یک گروه شغلی خاص(بالا تر از کف و سقف حقوق و مزایای دیگر گروه های شغلی)، ساخت اجتماعی جامعه ایران را متأثر ساخته و حس عمیقی از دوگانه سزاوار و ناسزاوار همراه با شکاف فزاینده طبقاتی را خلق کرده­اند.

با گذر زمان، نهادینه شدن سیاست های طرح تحول سلامت علاوه بر نقش تقویتی قدرتمندی که در ساخت اجتماعی نظام سلامت و روابط قدرت و فرهنگ نهادی درون آن داشته، اما به موازات بازخورد تبعات آن؛ در تقابل با تشویق مشارکت سیاسی گروه های منتفع از ساخت مثبت سیاست، ورود سیاسی گروه های متأثر از ساخت منفی سیاست را شاهدیم.

به طبع رهبران جریان سیاسی و سیاستی حامی طرح تحول، مانند دیگر بازیگران واکنش نشان داده و تلاش می کنند تا تصاویر ذهنی خود از واقعیت را تقویت و هرچه بیشتر ترویج کنند. آن طور که نظریه انتخاب عمومی استدلال می کند؛ سعی می کنند تا با مشوق هایی، گروه های برخوردار از مزایا را تجهیز و تقویت کنند چراکه در نگاهشان این گروهها به عنوان گروه های سزاوار محسوب شده و از نظر سیاسی به خوبی تشکل یافته اند و چون سیاستمداران منتخب می خواهند که باز در انتخابات پیروز شوند و دغدغه های پشتیبانی و حمایت انتخاب مجدد بر تصمیم های آنها غالب است. به طور مشابه، آنها نوعا گروه های کم قدرت و متأثر از ساخت منفی سیاست و حتی منتقدین را نادیده گرفته یا آنها را تحت حملات سخت گیرانه تبلیغاتی تنبیه می کنند.

خلاصه اینکه؛

طرح تحول سلامت بعنوان محصول اراده سیاسی دولت یازدهم، با تأیید و خلق یک ساخت اجتماعی چالش زا، فضای سیاسی ای را شکل داده و می دهد که نه تنها مسائل و اصلاحات نظام سلامت که کل ساخت اجتماعی ایران را متأثر ساخته و خواهد ساخت و این به نوبه خود محیط سیاسی را خلق می کند که تفسیرهای سیاسی خود از مسائل را عرضه و راه حل های سیاستی خاص خود را تجویز خواهد نمود.

«ساخت سیاسی-اجتماعی، سیاست ها را می سازد و سیاست ها ساخت سیاسی- اجتماعی را»

تماس با ما

جهت ارتباط با مدیریت، ارسال انتقادات و پیشنهادات و نیز ارسال مقالات و اخبار حوزه سیاست گذاری می توانید با نشانی الکترونیکی زیر تماس حاصل فرمایید .

info@ippra.com

ایپرا تلاش خواهد کرد، در کمترین زمان، به مکاتبات شما پاسخ داده و ترتیب اثر دهد.

درباره ما

 تارنمای «تجزیه و تحلیل سیاست گذاری عمومی» (ایپرا/Ippra) پایگاهی تخصصی است جهت استفاده اساتید، دانشجویان و علاقه مندان حوزه سیاست گذاری عمومی که با هدف توسعه و ترویج گرایشات سیاست گذاری در حوزه فرهنگ، سلامت، علم، صنعت و تجارت فعالیت می کند. در این نشانی اینترنتی می توانید خبرهای سیاست گذاری داخل و خارج از کشور را دنبال و نیز مقالاتی در زمینه بهترین نمونه های سیاست گذاری ایران و سایر نقاط جهان را، مطالعه کنید. ایپرا همچنین، برگزاری دوره های آموزشی و پژوهشی، کلاس ها و مجموعه های کارگاهی مرتبط با این حوزه را برای ادارات، سازمان ها و نهادهای دولتی و خصوصی تضمین می کند.