Login Register

ورود به حساب کاربری

نام کاربری
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد حساب کاربری

Fields marked with an asterisk (*) are required.
Name
نام کاربری
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
پست الکترونیکی *
تکرار پست الکترونیکی *

رابطه ی اخلاق و فرهنگ

 

اگر بخواهیم سیاستگذاری فرهنگی را به معنای اعم در نظر بگیریم، باید به دنبال الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و سند چشم انداز برویم ولی اگر به معنای اخص نگاه می کنیم باید به دنبال مهندسی فرهنگی و منشور برویم...

سایت ایپرا این افتخار را داشته است که در پروژه تاریخ شفاهی سیاست گذاری فرهنگی نظرات و تجربیات استاد و متفکر ارجمند جناب آقای دکتر عماد افروغ  را اخذ نماید. جناب استاد با بزرگواری خود دعوت ما را پذیرفتند و زحمت نشستی طولانی را متقبل شدند.

 خبرنگار حوزه سیاست فرهنگی ایپرا،  این مصاحبه را انجام داده اند. سایت ایپرا بتدریج این مصاحبه را منتشر می نماید:

 اخلاق یکی از مقوم ها و ویژگی ها و عناصر و مولفه های فرهنگ است. بنده نمی خواهم بگویم فقط اخلاق است بلکه فرهنگ مجموعه ای از ابعاد هستی شناسی، ارزش شناختی، هنجار شناسی و نماد شناختی است پس در این حالت پای ارزش شناسی وسط می آید که اینجا اخلاق مطرح می شود بنابراین فرهنگ فقط اخلاق نیست بلکه به غیر از آن عنصر هستی شناختی و زبان گزاره ای هم دارد که به همین دلیل پای ارزیابی منطقی هم به وسط کشیده می شود. این یک بحث فنی می شود و با توجه به هستی شناسی، زبان گزاره ای می آید  و حکایت گری فرهنگ مطرح می شود. خب اما این حکایت گری فرهنگ هست که خط به ارزش ها و اخلاق شما می دهد چون اخلاقیات هم ریشه در هستی شناسی شما دارد اینطور نیست که مثل هیوم بگویید که از هست "باید" برنمی خیزد اتفاقا بر می خیزد و خیلی محکم هم برمی خیزد. در اینجا وارد مقوله روش شناسی می شویم که در جای خود باید بحث شود ولی نمی خواهم بگویم که فرهنگ فقط عنصر ارزش شناختی دارد بلکه عنصر هستی شناسی، هنجار شناختی و نماد شناختی هم دارد. اینها با هم ارتباط دارند اما تفاوت هایی هم بین آنها وجود دارد

طبیعی است هر کسی به نوعی زندگی می کند. به هرحال تا آن موقع که با ارزش ها و هستی شناسی منافاتی نداشته باشد کسی با آن مشکلی ندارد شخص  مازندرانی، لباس مازندرانی می پوشد، گیلک، گیلکی لباس می پوشد و عرب، عربی لباس می پوشد و در کل رسم ها و آیین های مخصوص به خودشان را دارند کسی اینجا نمی خواهد داوری اخلاقی بکند البته یک جاهایی هم داوری اخلاقی به میان می آید که بحث فنی دارد ولی به هر حال می خواهم بگویم که اخلاق یکی از عناصر مبنایی و تاثیرگذار یک نظام فرهنگی است یعنی به میزانی که پای ارزش ها وسط می آید به همان اندازه نیز اخلاق مطرح می شود.

بالاخره شما به ما بگویید منظور شما از سیاستگذاری فرهنگی چیست ولی به هر حال هر آن چیزی که از سیاستگذاری فرهنگی می فهمم این است که عرض کردم.

شاید دیگری هم نظر دیگری بدهد و شاید بگوید فرهنگ را عرصه ی باریکی می بیند که فقط مربوط به نمادها، سبک زندگی، هنجارها و ارزشها می شود، اما بنده این نگاه را هیچ وقت نپسندیدم حتی در خود فرهنگ هم قائل به  نگرش فلسفی هستم، ضمن اینکه وقتی پای ارتباط فرهنگ با عوامل غیر فرهنگی به میان می آید ضمن اینکه قائل به تفاوت در عین ربط می باشم معتقدم که آن نبض تپنده و قوه ی محرکه و در واقع خط دهنده ی اصلی فرهنگ است. 

می توانیم سیر تحول سیاستگذاری فرهنگی در ایران را به  معنای اعم و یا اخص بگیریم اگر به معنای اعم برگردیم الگوی توسعه ای ایران چه الگویی بوده است؟ یا همان بحثی که تحت عنوان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که قرار است اتفاقاتی بیافتد که البته هنوز اتفاقی نیافتاده است. شایان ذکر است که  زحماتی کشیده شده وکارهایی انجام گردیده است. بعنوان مثال  سند چشم انداز را باید به معنی اعم دید که بالاخره یک گام به جلو است ولی سند چشم انداز اشکالاتی هم دارد به این معنی که ارتباط مفهومی و تقدم و تاخر این سند معلوم نیست یعنی در این سیاست های ده گانه ترتیب کدام است. ارتباط مفهومی آنها و نحوه ی بازخورد اینها تعریف نشده است ولی به هر حال دور نمایی است که خوب است به این دور نما توجه شود اگر اشکالی در این اجرا است اصلاح شود.

از طرف دیگر اگر سیاستگذاری فرهنگی را به معنای اخص می گیرید باید ببینیم همین سیاستگذاری فرهنگی که قرار شد شورای انقلاب فرهنگی در اختیار ما قرار بدهد چیست و نهایتا چه سندی نهایی می شود و آیا ارتباطی با سایر عرصه ها دارد و آیا ما می توانیم بحثی از مهندسی فرهنگی بکنیم.

آیا می توانیم توجهی به مهندسی اقتصادی و یا سیاسی نداشته باشیم و مجمع الجزایری  بیاندیشیم و آیا می توانیم یک نگرش مکانیکی به مهندسی داشته باشیم. نگرش مکانیکی نگرش مقبول یا قابل قبولی نیست این موضوع ما را یاد مهندسی اجتماعی و نگرش مکانیکی به انسان و جامعه آگوست کنت می اندازد. امیدواریم اینطور نباشد به هرحال اکنون داوری نمی کنم.

 همان گونه که اشاره شد اگر بخواهیم سیاستگذاری فرهنگی را به معنای اعم در نظر بگیریم، باید به دنبال الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و سند چشم انداز برویم ولی اگر به معنای اخص نگاه می کنیم باید به دنبال مهندسی فرهنگی و منشور برویم دراین حالت  باید منتظر بمانیم که چطور می شود و  ارتباط آن با سایر مهندسی ها، ساماندهی ها و الگوهای ساماندهی چیست و آیا نگاه ابزاری به مردم یا نگاه غیر ابزاری دارد. اینها بحث هایی است که تا این ها ارائه نشود نمی توان به درستی قضاوت کرد.

 

 

 

 

تماس با ما

جهت ارتباط با مدیریت، ارسال انتقادات و پیشنهادات و نیز ارسال مقالات و اخبار حوزه سیاست گذاری می توانید با نشانی الکترونیکی زیر تماس حاصل فرمایید .

info@ippra.com

ایپرا تلاش خواهد کرد، در کمترین زمان، به مکاتبات شما پاسخ داده و ترتیب اثر دهد.

درباره ما

 تارنمای «تجزیه و تحلیل سیاست گذاری عمومی» (ایپرا/Ippra) پایگاهی تخصصی است جهت استفاده اساتید، دانشجویان و علاقه مندان حوزه سیاست گذاری عمومی که با هدف توسعه و ترویج گرایشات سیاست گذاری در حوزه فرهنگ، سلامت، علم، صنعت و تجارت فعالیت می کند. در این نشانی اینترنتی می توانید خبرهای سیاست گذاری داخل و خارج از کشور را دنبال و نیز مقالاتی در زمینه بهترین نمونه های سیاست گذاری ایران و سایر نقاط جهان را، مطالعه کنید. ایپرا همچنین، برگزاری دوره های آموزشی و پژوهشی، کلاس ها و مجموعه های کارگاهی مرتبط با این حوزه را برای ادارات، سازمان ها و نهادهای دولتی و خصوصی تضمین می کند.